آنه دختری با موهای قرمز...

دنیای♡خواص♡آنشرلی

آنه دختری با موهای قرمز...

دنیای♡خواص♡آنشرلی

من از میان جنگلی که سایه اش

نقش بند دریاچه آب های نقره ایی است

و از لابه لای درختان توس و قوش

که ستون های مرمرین قصر منند

قاصدکهای افکارم را

به آسمان رویاهایم خواهم فرستاد...

تا همچون ستارگان بدرخشند و

به زندگی من

روشنایی ببخشند

اندیشیدن،چراغ راه تاریکی های آدمیست.

Ane Katbert
۰۹ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
آنه که از نظر خودش دختری زشت با کلی کک و مک و موهایی به رنگ هویج بود و همچنین همیشه فکر میکرد که هیچ کس حاضر نیست با او ازدواج کند اما این فکر آنه اشتباه بود او با گیلبرت بلایت ازدواج کرد😙😙👰
Ane Katbert
۰۹ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

                                  




                                  نظر یادتون نره هااا👐

Ane Katbert
۰۹ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
توی زندگی آنه اتفاق های هیجان انگیز و بد پیش اومده اما بدترین اتفاق زمانی بوده که رنگ موی مشکی رو روی موهاش که قرمز بودن زده و آنه فک میکرد که مشکی رنگ میشه موهاش ولی وقتی پلاستیک رو از روی موهاش ورداشت دید که موهاش سبز رنگ شدن😂
Ane Katbert
۰۹ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آنه دختری یتیم با موهایی بلند و قرمز است.

خواهر و برادری به نام ماریلا کاتبرت و متیو کاتبرت یک پسر از یتیم خانه میخواستند تا در کارهای متیو به او کمک کند و به یتیم خانه درخواست یک پسر دادند اما یتیم خانه به آنها دختری با موهای قرمز داد.اسم آن دختر آنشرلی بود.آنه دختری لاغر،با تخیلات عالی و قوه تخیل فوق العاده و همچنین پر حرف بود.او رویاهای فراوان و بزرگی در سر داشت و آرزو میکرد که همه ی آنها تبدیل به واقعیت بشوند و یکی از رویاهای آنه این بود که به گیرین گیبلز برود و بالاخره آرزویش در ایستگاه قطار به حقیقت پیوست.وقتی متیو برای بردن یک پسر به استگاه قطار سید یک دختر لاغر با موهای قرمز دید که روی صندلی نشسته و منتظر است.متیو به پیش آن دختر میرود و قبل از اینکه حرفش را شروع کند آنه سلام میکند و میگوید:شما حتما باید آقای متیو کاتبرت باشید.از دیدنتون خیلی خوشحالم من آماده ام تا به خانه ی جدیدم سلام کند.متیو هم آنه را سوار درشکه میکنه و راه گیرین گیبلز را پیش میگیرد وقتی آنها به گیرین گیبلز میرسد ماریلا از دیدن آنه تعجب میکند و میگوید:متیو ما یک پسر میخواستیم پس چرا یتیم خانه به ما این دختر را داده؟.متیو بعداز کلی حرف زدن با ماریلا اورا نرم میکند اما ماریلا هنوز هم می خواست که آنه را به یتیم خانه برگرداند خلاصه بعداز چند ماریلا کم کم به آنه عادت میکنه و برای همیشه آنه رو مثل بچه ی خودش دوست داشت و آنه تونست در آنجا به مدرسه برود و درس بخواند و حتی ازدواج کند..

Ane Katbert
۰۸ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسیاری از کارگردان از روی کارتون آنشرلی فیلم ها و سریال های زیادی ساختند.از جمله سریال های معروف آنشرلی که اغلب با نام های متفاوت ساخته شدند عبارت اند از:آنه و یک ایی_آنه در گیرین گیبلز(جایی که آنه زندگی میکرد)_آنه و رویای سبز_آنه و گیلبرت.....

Ane Katbert
۰۸ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
اولین دکلمه از آنشرلی امیدوارم خوشتون بیاد..

من سعی خواهم کرد همه چیز را بیاموزم
همانگونه که تاکنون آموخته ام
ای گل های زیبای صحرایی
به من رخصت دهید تا شمارا که زینت بخش روح و جان بودید را
به این آب آبی رنگ بسپارم
و در آینه آب به شما نظاره کنم
و سپس راه خانه را پیش بگیرم
خانه ای که به من محبت بخشیده است
پایان
Ane Katbert
۰۸ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر